جمعه، مهر ۱۴





روی تخت دراز کشیده ام. چشم هایم درد گرفته. دراز کشیده ام و چشمهایم را بسته ام . می خواهم کمی استراحت کنند. از صبح که بیدار شدم کامپیوتر را روشن کردم و نشستم پایش. مربا مالیدم روی نان و با چایی آوردم گذاشتم کنار لپ تاپ. برای ناهار هم املت درست کردم آوردم پای همین لپ تاپ  خوردم. بیشتر کارها را دیگر پشت همین میز می کنم . ساعت ها را اینجا می گذرانم. نمی خواهم از چیزی عقب باشم یا اتفاقی بیفتد و دیر خبردار شوم. اگر هم زود خبر دار شوم فرقی نمی کند اماهمین که دور شوم دل شوره می گیرم. فکر می کنم  اگر مدام پایش بشینم به چیزها و آدم ها نزدیکترم.

 چشم هایم را که باز کنم سقف سفید اتاق بالای سرم است.  برمی گردم روی پهلوی چپ می خوابم و بعد هم روی پهلوی راست. مدام این پهلو آن پهلو می شوم. دارم سعی می کنم بخوابم اما خوابم نمی برد. چشم هایم سنگین شده. فکر ها همینجور می آیند و می روند.  چند دقیقه روی یکی شان تمرکز می کنم بعد فکر دیگری جایش را می گیرد.

می خواهم بروم حمام. گذشت زمان را آدم توی حمام کمتر حس می کند. از وقتی آمده ام اینجا به حمام رفتن علاقه پیدا کرده ام  اما یک ترسی هم  می آید سراغم توی حمام. فکر می کنم یکی دارد نگاهم می کند، آب قرمز شده را می بینم که می رود توی چاهک.

شیر را باز کردم. آب سرد بود  و مدام قطع می شد.  تمام تنم مثل پوست مرغ شده بود. از دیدن خودم توی آینه جا خوردم یک آن. فکر کردم یکی دیگر است که تنش را این طور بغل کرده. خودم را بغل کرده  بودم که بیشتر از این سرما به تنم نفوذ نکند. با دست روی سینه هابم را پوشانده بودم انگار که داشتم از کسی پنهانشان می کردم.

بالاخره آب گرم شد اما نه خیلی. شامپو  زدم به موهایم و خیره شدم به آینه روبه رویم. موهای کفی و سفید را جمع کردم بالای سرم. بعد ریختم دورم. از روی موها آمدم روی سینه هایم، با دست بردمشان بالاتر و بعد ولشان کردم. با لیف تمام تنم را کفی کردم و برای خودم لباس سفید درست کردم. خودم را توی مهمانی عروسی تصور کردم. فکر کردم که عروسم. به مهمانان خیالی ام خوش آمد گفتم بعد هم شیر را باز کردم و گذاشتم آب لباس کفی ام را بشوید. پایان مهمانی.

همین جور که با حوله حمام اینجا دراز کشیده ام صدای آمبولانس می آید. انقدر صدایش نزدیک است که انگار الان از پنجره می آید تو. روی پهلوی راست نمی توانم بخوابم. اصلن نمی توانم بخوابم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر